نوجوان شو



هر وقت پدرم این ترانه را می خواند که وقتی بچه بودی، عادت داشتی روی دوشم بنشینی، پدر نردبان بچه هایش است.» دلم می گرفت و برای پدرم غصه می خوردم.

پدر به چشم پسرش، بزرگ ترین و قوی ترین مرد دنیا است. پدر من یک سرباز بود. او در زندگی اش هم مثل یک سرباز قوی و با اراده بود. او شخصیتی نیرومند داشت و سختی های روزگار موهایش را سفید کرده بود. از نوجوانی برای تامین زندگی خانواده اش دوندگی و کار و کسب درآمد را شروع کرد. همیشه تا دیر وقت کار می کرد، اما هرگز گله نمی کرد. علی رغم سختی هایی


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مرجع سوالات نمايندگي لباسشويي بزرگترین پناه وبلاگ وادی علم دانلود فایل ها maahchatroom 52437761 کانون قرآن عترت دانشگاه آزاد اسلامی تفرش zizizi نوجوان ها belof3